دوخت و شکل چادر

درباره دوخت‌ و شکل‌ چادر به‌ویژه‌ در دوره‌های‌ قدیم‌تر، اطلاع‌ چندانی‌ نداریم‌.، از برخی‌ اشارات‌ لغت‌شناسانه‌ حداکثر می‌توان‌ دریافت‌ که‌ بعضی‌ از انواع‌ چادر یک‌ تکه‌ و برخی‌ دیگر دو تکه‌ بوده‌است‌. ،این‌ دوگونگی‌، موجب‌ تنوع‌ در نام‌گذاری‌ می‌شده‌است‌، چنان‌که‌ اعراب‌ چادرهای‌ دو تکه‌ را رَیطه‌ و چادرهای‌ یک‌تکه‌ را مُلاءَه‌ می‌خواندند.در عثمانی‌ نیز به‌ چادرهای‌ بدون‌ برش‌، جار و به‌ پارچه‌های‌ برش‌خورده‌ و سپس‌ دوخته‌شده‌، چارشاف‌ می‌گفتند، در ترکیه‌، در اصل‌ جار رواج‌ داشت‌ و چارشاف‌ را حاجیان‌ عثمانی‌، پس‌ از تنظیمات‌، با الگوبرداری‌ از چادرهای‌ مصری‌ و ایرانی‌، رواج‌ دادند.
در دوره قاجار در ایران‌ چادرهایی‌ به‌ نام‌ چادرْکمری‌ معمول‌ شد که‌ دامنی‌ از قسمت‌ پایین‌ به‌ آن‌ وصل‌ می‌گشت‌ و کمربندی‌ داشت‌ که‌ آن‌ را از پشت‌ به‌ کمر گره‌ می‌زدند، این‌ چادرها، که‌ مانند پیراهن‌ از سر پوشیده‌ می‌شدند، درواقع‌ جای‌ دامنهای‌ بلند و تنبانهای‌ کوتاه‌ را گرفته‌ بودند.
چادر کمری مخصوصِ نماز را، که‌ از زری‌، مخمل‌، ترمه کشمیری‌ و اطلس‌ بود، با دگمه‌ یا سنجاق‌ به‌ کمر می‌بستند، به‌ گونه‌ای‌ که‌ شبیه‌ دامن‌ می‌شد، این‌ نوع‌ چادر به‌ دو صورت‌ نیم‌دایره‌ و راسته‌ بود. نوعی‌ چادر چهارگوش‌ رنگین‌ که‌ به‌ آن‌ هم‌ چادرْ کمر می‌گویند، در روستای‌ قاسم‌آباد گیلان‌ رواج‌ دارد، این‌ چادر که‌ حدوداً ۲×۲ متر است‌، با کنار هم‌ گذاشتن‌ و دوختن‌ تکه‌ پارچه‌های‌ سی‌ سانتیمتری‌ تهیه‌ می‌شود. ، نحوه پوشیدن‌ چادر و میزان‌ پوشش‌ اندام‌ زنان‌ با آن‌، متفاوت‌ بود.
گزارش‌ ابن‌بطوطه‌ از عصر ایلخانان‌، در باره زنانِ شیرازی‌ که‌ کاملاً در چادر پوشیده‌ بودند، قرینه‌ای‌ است‌ بر اینکه‌ وی‌ احتمالاً در سرزمینهای‌ دیگر پوششی‌ تا بدین‌ حد کامل‌ ندیده‌ بوده‌ است. گزارشهای‌ برخی‌ سیاحان‌ عصر صفوی‌ و دوره‌های‌ بعد، مبنی‌ بر وجود چنین‌ پوشش‌های‌ سراسری‌ در کنار گزارشهایی‌ که‌ از پوشش‌های‌ دیگر حکایت‌ دارد نشان‌دهنده این‌گونه‌ تفاوتهاست. این‌ پوششهای‌ غیر سراسری‌ را می‌توان‌ یکی‌ از ویژگی‌های‌ چادر پوشیدن‌ ساکنان‌ مناطق‌ روستایی‌ و عشایرنشین‌ به‌شمار آورد که‌ احتمالاً ناشی‌ از نوع‌ زندگی‌ روستایی‌ بوده‌ است.

دیدگاهتان را بنویسید